رهی معیری – آن دم که باتو باشم محنت و غم سرآيد و آن شب که بي تو باشم جانم ز تن برآيد مهر 12, 1399 فاطمه زاهدی دسته بندی: رهی معیری. موضوعات: شعر و شاعری، عاشقانه، و غم و اندوه. برچسب: شب. حرفه: جملات کوتاه شاعران بزرگ. آن دم که باتو باشم محنت و غم سرآيد و آن شب که بي تو باشم جانم ز تن برآيد پيش تو سر نهادم اي فتنه دل و جان تا از بلاي عشقت ما را چه بر سر آيد گل من کجايي؟ تا به کي همچو گل بي وفايي بيا وز رفيقان جدا شو کاتشم بر جگر زد جدايي به اشتراک بگذارید: فیسبوک پینترست تلگرام تامبلر لینکدین توییتر ایمیل