دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال

آه … هرگز گمان مبر كه دلم با زبانم رفيق و همراهست هر چه گفتم دروغ بود، دروغ كی ترا

جملات فروغ فرخزاد

مجموعه بهترین جملات فروغ فرخزاد

دانی از زندگی چه می‌خواهم من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو.. بار دیگر تو

دانی از زندگی چه می‌خواهم من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر

با آنکه رفته‌ای و مرا برده‌ای ز یاد می‌خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت

با آنکه رفته ای و مرا برده ای ز یاد می خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت ای مرد،

سخنان آموزنده فروغ فرخزاد

گلچین سخنان ناب و آموزنده فروغ فرخزاد

دل من کودکی سبک‌سر بود خود ندانم چگونه رامش کرد

دل من کودکی سبک‌سر بود خود ندانم چگونه رامش کرد اوکه می‌گفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش

و زخم‌های من همه از عشق است از عشق، عشق، عشق

و زخم‌های من همه از عشق است از عشق، عشق، عشق من این جزیرهٔ سرگردان را از انقلاب اقیانوس و

اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه ي خوشبخت بنگرم

من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانۀ من

بس که لبریزم از تو … میخواهم بدوم در میان صحراها سر بسایم به سنگ کوهستان تن بکوبم به موج دریاها من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست …

بس که لبریزم از تو … میخواهم بدوم در میان صحراها سر بسایم به سنگ کوهستان تن بکوبم به موج

جمله زیبای فروغ فرخزاد

جملات و سخنان زیبای فروغ فرخزاد

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود

رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد

آسمان همچو صفحه دل من روشن از جلوه های مهتابست

آسمان همچو صفحه دل من روشن از جلوه های مهتابست امشب از خواب خوش گریزانم که خیال تو خوشتر از

عاقبت بند سفر پایم بست / می روم، خنده به لب، خونین دل / می روم از دل من دست بدار / ای امید عبث بی حاصل

عاقبت بند سفر پایم بست / می روم، خنده به لب، خونین دل / می روم از دل من دست

متن کوتاه و عکس نوشته فروغ فرخزاد

بهترین عکس نوشته ها از جملات و سخنان زیبای فروغ فرخزاد

من نمی خواهم / سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم / من نمی خواهم / او بلغزد دور از من روی معبرها / یا بیفتد خسته و سنگین / زیر پای رهگذرها

من نمی خواهم / سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم / من نمی خواهم / او بلغزد

هر چه دادم به او حلالش باد / غیر از آن دل كه مفت بخشیدم / دل من كودكی سبكسر بود / خود ندانم چگونه رامش كرد / او كه میگفت دوستت دارم / پس چرا زهر غم به جامش كرد

هر چه دادم به او حلالش باد / غیر از آن دل كه مفت بخشیدم / دل من كودكی سبكسر

عاقبت خط جاده پایان یافت / من رسیده ز ره غبار آلود / تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ / شهر من گور آرزویم بود

عاقبت خط جاده پایان یافت / من رسیده ز ره غبار آلود / تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ

این چه عشقی است که در دل دارم / من از این عشق چه حاصل دارم / می گیریزی زمن و در طلبت / بازهم کوشش باطل دارم

این چه عشقی است که در دل دارم / من از این عشق چه حاصل دارم / می گیریزی زمن

فرقی ندارد چه ساعت از شبانه روز باشد؛ صدایت را که می شنوم، خورشید در دلم طلوع می کند…