فروغ فرخزاد – با آنکه رفته‌ای و مرا برده‌ای ز یاد می‌خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت

فاطمه زاهدی دسته بندی: فروغ فرخزاد. موضوعات: شعر و شاعری و عاشقانه. برچسب: آتش. حرفه: جملات کوتاه شاعران بزرگ.

با آنکه رفته‌ای و مرا برده‌ای ز یاد می‌خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت

با آنکه رفته ای و مرا برده ای ز یاد
می خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت

ای مرد، ای فریب مجسم بیا که باز
بر سینهٔ پر آتش خود می فشارمت

به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

جملات مشابه

دل من کودکی سبک‌سر بود خود ندانم چگونه رامش کرد
دانی از زندگی چه می‌خواهم من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو.. بار دیگر تو
و زخم‌های من همه از عشق است از عشق، عشق، عشق
عاقبت خط جاده پایان یافت / من رسیده ز ره غبار آلود / تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ / شهر من گور آرزویم بود
دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال
عاقبت بند سفر پایم بست / می روم، خنده به لب، خونین دل / می روم از دل من دست بدار / ای امید عبث بی حاصل