فروغ فرخزاد – رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود

رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود

رفتم، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک‌های دیده ز لب شستشو دهم

رفتم که ناتمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل