محمدتقی بهار – هنگام فرودین که رساند ز ما درود؟ بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود

فاطمه زاهدی دسته بندی: محمدتقی بهار. موضوعات: شعر و شاعری و طبیعت. حرفه: جملات کوتاه شاعران بزرگ و جملات نویسندگان بزرگ و معروف.

هنگام فرودین که رساند ز ما درود؟ بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود کز سبزه و بنفشه و گلهای رنگ رنگ گویی بهشت آمده از آسمان فرود

هنگام فرودین که رساند ز ما درود؟
بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود

کز سبزه و بنفشه و گلهای رنگ رنگ
گویی بهشت آمده از آسمان فرود

دریا بنفش و مرز بنفش و هوا بنفش
جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود

جای دگر بنفشه یکی دسته بدروند
وین جایگه بنفشه به خرمن توان درود

کوه از درخت گویی مردی مبارز است
پرهای گونه‌گون زده چون جنگیان به خود

اشجار گونه‌گون و شکفته میانشان
گلهای سیب و آلو و آبی و آمرود

چون لوح آزمونه که نقاش چربدست
الوان گونه‌گون را بر وی بیازمود

شمشاد را نگر که همه تن قد است و جعد
قدی است ناخمیده و جعدی است نابسود

از تیغ کوه تا لب دریا کشیده‌اند
فرشی کش از بنفشه و سبزه است تار و پود

به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

جملات مشابه

امشب ز فراق دوست خوابم نبرد هم دل به سوی شمع و کتابم نبرد از بس که دو دیده آب حسرت بارد بیدار نشسته‌ام که آبم نبرد
من نگویم که مرا از قفس آزادکنید قفسم برده به باغی و دلم شادکنید
بنده‌ی تنهایی‌ام تا زنده‌ام گوشه‌ای دور از همه جوینده‌ام می‌کشد جان را هوای روز یار از چه با غیر آورم سِر روزگار؟
ای دلبر من‌، تاج سر من یک دم ز وفا، بنشین بر من نازت بکشم ای مایه ناز بارت ببرم ای دلبر من
از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است اعضای وجودم همه فریاد کشیدند احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح است
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ