پروین اعتصامی – رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو در ظلمتم، ای دیدهٔ نورانی من

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی  بی تو در ظلمتم، ای دیدهٔ نورانی من

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم، ای دیدهٔ نورانی من

بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند
قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من

صفحهٔ روی ز انظار، نهان میدارم
تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من

دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است
چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من

عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری
غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من

گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند
که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من

من که قدر گهر پاک تو میدانستم
ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من

من که آب تو ز سرچشمهٔ دل میدادم
آب و رنگت چه شد، ای لالهٔ نعمانی من

من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد
که دگر گوش نداری به نوا خوانی من

گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل