رهی معیری – خیال روی تو را می برم به خانه ی خویش چو بلبلی که برد گل به آشیانه ی خویش

خیال روی تو را می برم به خانه ی خویش چو بلبلی که برد گل به آشیانه ی خویش

بوي آغوش تو را از نفس گل شنوم
گل نورسته مگر دوش در آغوش تو بود؟
رفتم از کوي تو چون بوي تو، همراه نسيم
اين گلستان به خس و خار چمن ارزاني
هنوز گردش چشمي نبرده از هوشت
که ياد خويش هم از دل شود فراموشت
تسکين ندهد شاهد و ساقي دل ما را
مشکل که قدح چاره کند مشکل ما را
خيال روي تو را، مي برم به خانه خويش
چو بلبلي، که برد گل به آشيانه خويش

به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل