شهریار – از همه سوی جهان جلوه او می بینم جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم

از همه سوی جهان جلوه او می بینم  جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم

از همه سوی جهان جلوه او می بینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم

چشم از او جلوه از او ما چه حریفیم ای دل
چهره اوست که با دیده او می بینم

تا که در دیده من کون و مکان آینه گشت
هم در آن آینه آن آینه رو می بینم

او صفیری که ز خاموشی شب می شنوم
و آن هیاهو که سحر بر سر کو می بینم

چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم

تا یکی قطره چشیدم منش از چشمه قاف
کوه در چشمه و دریا به سبو می بینم


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل