سیمین بهبهانی – برگریزان دلم را نوبهاری آرزوست شاخه خشک تنم را برگ و باری آرزوست

برگریزان دلم را نوبهاری آرزوست شاخه خشک تنم را برگ و باری آرزوست

برگریزان دلم را نوبهاری آرزوست
شاخه ی خشک تنم را برگ و باری آرزوست

پایمال یک تنم عمری چو فرش خوابگاه
چون چمن هر لحظه دل را رهگذاری آرزوست

شمع جمع خفتگانم، آتشم را کس ندید
خاطرم را مونس شب زنده داری آرزوست

شوره زار انتظارم درخور ِ گل ها نبود
گو برویاند که دل را نیش خاری آرزوست

تا به کی آهسته نالم در نهان چون چشمه سار؟
همچو موجم نعره ی دیوانه واری آرزوست

نورِ ماه ِ ‎آسمانم، بسته ی زندان ابر
هر دمم زین بستگی راه فراری آرزوست


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل