سیمین بهبهانی – ز من جدا شده یی همچو بوی گل از گل / منی که داده ام از دست، اختیار ترا / شدی شراب و شدم مست بوسه تو شبی / کنون چه چاره کنم محنت خمار ترا؟

فاطمه زاهدی دسته بندی: سیمین بهبهانی. موضوعات: شعر و شاعری و عاشقانه. برچسب: بوسه، عشق، و گل. حرفه: جملات کوتاه شاعران بزرگ.

ز من جدا شده یی همچو بوی گل از گل

ز من جدا شده یی همچو بوی گل از گل / منی که داده ام از دست، اختیار ترا / شدی شراب و شدم مست بوسه تو شبی / کنون چه چاره کنم محنت خمار ترا؟

به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

جملات مشابه

یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را تا آب کند این دل یخ بسته ما را
گفتی که اختیار کنم ترک یاد او خوش گفته ای ولیک بگو اختیار کو ؟
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
بگذار که درحسرت دیدار بمیرم درحسرت دیدار تو بگذار بمیرم دشوار بود مردن و روی تو ندیدن بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
یار من ،‌ دلدار من ،‌ غمخوار من مایه ی امید قلب زار من دوریت امشب روانم تیره کرد لشکر غم را به جانم چیره کرد