سخنان میگل د سروانتس | جملات ناب، زیبا و آموزنده از میگل د سروانتس

miguel de cervantes when thou art at rome

وقتی در رُم به هنر می پردازی، همانطور انجامش بده که آن ها در رُم انجام می دهند.

جملات میگل د سروانتس

مجموعه بهترین جملات میگل د سروانتس

miguel de cervantes proverbs are short sentences

ضرب المثل ها، جملاتی کوتاه هستند که از تجارب طولانی حاصل شده اند.

miguel de cervantes modesty tis a virtue

تواضع، خصلتی است که در میان شاعران یافت نمی شود؛ چرا که هر یک از آن ها خود را بزرگترین

سخنان آموزنده میگل د سروانتس

گلچین سخنان ناب و آموزنده میگل د سروانتس

miguel de cervantes knowledge of yourself

شناخت خودت، تو را از غرور در امان نگه می دارد.

miguel de cervantes virtue is the truest nobility

تقوا، حقیقی ترین شرافت است.

miguel de cervantes god bears with the wicked

خداوند ظالمان را تحمل می کند، ولی نه برای همیشه.

miguel de cervantes to be prepared is half the victory

آماده بودن، نیمی از پیروزی است.

جمله زیبای میگل د سروانتس

جملات و سخنان زیبای میگل د سروانتس

miguel de cervantes never stand begging for that

هیچ وقت درخواست چیزی را نکن که خودت قدرت بدست آوردنش را داری.

miguel de cervantes until death it is all life

تا موقع مرگ، همه اش زندگی است.

miguel de cervantes he that loses his courage loses all

کسی که ثروتش را از دست می دهد، چیز زیادی را از دست می دهد؛ کسی که دوستش را از

متن کوتاه و عکس نوشته میگل د سروانتس

بهترین عکس نوشته ها از جملات و سخنان زیبای میگل د سروانتس

miguel de cervantes time ripens all things

زمان همه چیز را پخته تر می کند؛ هیچ انسانی عاقل متولد نمی شود.

miguel de cervantes eyes those silent tongues of love

چشمان، زبان خاموش عشق هستند.

miguel de cervantes our hours in love have wings

ساعات ما در هنگام عشق، بال پرواز دارند؛ در غیاب آن، عصا دارند.

بزرگترین دشمنان ما، و آن هایی که باید بیش از همه به نبردشان برویم، درون ما هستند.

miguel de cervantes too much sanity may be madness

عقل خیلی زیاد شاید دیوانگی باشد و دیوانگی تر از همه چیز، این است که زندگی را آنطور که هست

miguel de cervantes thats the nature of women

ذات زنان همین است؛ وقتی که دوستشان داریم ما را دوست ندارند، و دوستمان دارند وقتی که ما دوستشان نداریم.

miguel de cervantes good actions ennoble us

اعمال خوب به ما شرافت می بخشند، و ما فرزندان اقدامات خود هستیم.

بیوگرافی میگل د سروانتس

میگل دِ سروانتس ساودرا (متولد 29 سپتامبر 1547 – متوفی 23 آپریل 1616) نویسنده‌ای اسپانیایی بود که به عنوان شاید بزرگترین نویسنده اسپانیایی زبان و یکی از برجسته‌ترین رمان‌نویس‌های جهان شناخته می‌شود.
کتاب مهم او به نام دُن کیشوت که اولین رمان مدرن جهان در نظر گرفته می‌شود، اثری کلاسیک از ادبیات غربی است و یکی از بهترین آثار داستانی به شمار می‌رود که تاکنون نوشته شده است. تأثیرگذاری سروانتس بر زبان اسپانیایی به قدری زیاد بوده که از این زبان اغلب به عنوان «زبان سروانتس» یاد می‌شود.
در سال 1569 پس از تبعیدی اجباری از کاستیل، سروانتس به رم عزیمت کرد و به عنوان دستیار کاردینال در یک کلیسا کار کرد. سپس به عنوان سرباز وارد لشکر پیاده نظام دریایی اسپانیا شد و زندگی نظامی خود را تا سال 1575، زمانی که توسط دزدان دریایی بارباری اسیر شد، ادامه داد. بعد از پنج سال اسارت، او با پرداخت پول توسط والدینش به اسیرکنندگان آزاد شد و نزد خانواده خود در مادرید بازگشت.
در سال 1585، سروانتس رمانی شبانی به نام «لا گالاتئا» (La Galatea) منتشر کرد. او به عنوان نماینده خرید برای ناوگان دریایی اسپانیش آرمادا و بعداً به عنوان مأمور جمع‌آوری مالیات پرداخت نشده برای دولت کار کرد. در سال 1597، وجود اختلاف‌هایی در حساب‌های مالی او برای سه سال گذشته باعث شد که به زندان سلطنتی سویا محکوم شود.
در سال 1605، سروانتس در شهر وایادولید ساکن بود که موفقیت فوری بخش اول رمان «دن کیشوت» او که در مادرید چاپ شده بود، بازگشت وی به دنیای ادبی را رقم زد. در سال 1607 او در مادرید ساکن شد و تا زمان مرگش در همان جا به زندگی و کار ادامه داد. در 9 سال آخر عمرش، سروانتس شهت خود به عنوان نویسنده را تثبیت کرد؛ او مجموعه «رمان‌های سرمشق» شامل دوازده رمان کوتاه را در سال 1613، «سفر به پارناسوس» را در سال 1614، و « هشت کمدی و هشت میان‌پرده» و بخش دوم «دن کیشوت» را در سال 1615 منتشر کرد. آخرین کتاب سروانتس به نام «کارهای پرسیلس و سیگیسموندا» بعد از مرگش در سال 1617 چاپ شد.
رمان دن کیشوت تأثیر بسیاری بر جامعه ادبی جهان داشته است به طوری که می‌توان اشاره مستقیم به آن را در رمان سه تفنگدار اثر الکساندر دوما (1844)، رمان ماجراهای هاکلبری فین اثر مارک تواین (1884)، و نمایشنامه سیرانو دو برژراک اثر ادمون روستان مشاهده کرد.