جملات ناب دلتنگی (+۵۰ متن عاشقانه با موضوع دلتنگ شدن)

متن های دلتنگی

در این مطلب از وب سایت نیکند، جملات و متن های دلتنگی زیبایی را آماده کرده ایم که امیدواریم تسکین دهنده شما در زمان دلتنگی هایتان باشد.

سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند، اما وقتى تو نیستى هیچ کس نیست دلم را گرم کند…

جمعه دستش بند است به دلتنگى‌ من؛ بیکار که می شود، برای بغض هایم غروب می بافد…

دلم برایت تنگ شده است! می خواهم آنقدر اشک بریزم، تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود…

سخته نبودن کنار آدمایی که اگه کنارشون هم باشی دلت براشون تنگ میشه…

دلتنگی خیابان شلوغی است که تو در میانه اش ایستاده باشی، ببینی می آیند، ببینی می روند و تو همچنان ایستاده باشی...

دلتنگی خیابان شلوغی است که تو در میانه اش ایستاده باشی، ببینی می آیند، ببینی می روند و تو همچنان ایستاده باشی…

آرزو می کردم که کاش تو اینجا پیش من بودی؛ یا من آنجا پیش تو بودم؛ یا ما هرجایی، کنار هم بودیم…

از این میعادگاه تکراری خسته ام! بیا این بار جای دیگری قرار بگذاریم؛ برای باهم بودن! جایی جز خیالم…

چند روزی دلم را قرض بگیر! اینجا که باشد دلتنگی می کند؛ بگذار چند روزی یک دل سیر نگاهت کند…

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن، در جاده ای که هیچ بادی نمی وزد…

توی یه روز روشن آفتابی، دلم برات تنگ میشه! چون تو نور زندگی منی…

اگر قصد رفتن دارید، به بدترین شکل ممکن دلش رابشکنید بروید! شاید برنجد، درد بکشد، گریه کند، اما دیگر دلتنگ تان نمی شود؛ باورکنید دلتنگی از هر درد بی درمان دیگری بدتر است.

کوچیک ترین چیزها منو به یادت می ندازه؛ هر لحظه‌ای تصویر تو رو جلوی چشمام نقاشی می‌کنه؛ دلتنگ توام و هیچ چیزی جز به آغوش کشیدنت آرومم نمی‌کنه…

تو نیستی و هر ثانیه به اندازه یک ساعت، یک روز، یک ماه می‌شود! تو نیستی و هرضربه تیک تاک ساعت در قلبم زخم می‌شود…

چقدر صدای تیک تاک ساعت دل خراش است؛ وقتی تو یک ثانیه هم در کنارم نیستی…

دلتنگ نشدی ببینی چگونه خوبترینِ خاطره ها، بی رحم ترینشان می شود...

دلتنگ نشدی ببینی چگونه خوبترینِ خاطره ها، بی رحم ترینشان می شود…

اندازه ی یک وقفه ی کوتاه بمان / حتی شده تا نیمه ی این راه بمان / دلتنگ تو بودن به خدا ممکن نیست / نه، آه نکش، آه نرو، آه بمان…

شبایی که آسمون صافه، دلم برات تنگ میشه! چون زیبایی میلیون ها ستاره تو آسمون و ماهی که همه جا رو روشن کرده، منو به یاد لحظه های خوب باهم بودنمون می‌ندازه…

روزگار نبودنت را دیکته می کند و من مثل همیشه صفر شده ام! هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام…

جای خالیت یه حفره بزرگ توی دنیای من درست کرده که هروقت دلم برات تنگ می شه به عمق اون سقوط می‌کنم!

دنیای بدون تو شباهتی عجیب با این غروب های لعنتی دارد؛ دلگیر و دلگیر و دلگیر…

هر دقیقه ای که بدون تو سپری می‌شود، مانند یک روز تشنگی در بیابانی بی آب و علف است…

خدایا این روزها کمی مرا تلاوت کن؛ شاید ختم شد جز هزارم دلتنگی ام…

هرچقدر هم که خود را مشغول کنم، باز هم ثانیه ای فکرم به سمت تو کشیده می‌شود.

نمیدانم چرا، اما برایت سخت دلتنگم! در این مسلک که صورت های بی احساس به سوی قلب های ساده می تازند، من اینجا در صف مرگ شقایق ها برای رنگ چشمان تو دلتنگم…

دلتنگی یعنی فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمی شود...

دلتنگی یعنی فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمی شود…

من خوش شانس‌ترین انسان روی زمینم که تو را دارم و بد شانس‌ترینم که از تو دورم…

در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟ با آنکه ز ما یاد نکردی، ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی…

دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست / با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست

ممکنه جلوی چشمم نباشی ولی از فکرم بیرون نمیری…

دلتنگی سهم ماست از خاطراتی که یک روز خاطره نبودند، زندگی بودند…

وقتی بدون تو غروب رو تماشا می‌کنم، انگار خورشید هیچ وقت طلوع نکرده بوده که حالا غروبی داشته باشه…

گاهی که دلتنگت می شوم، فراموش می کنم که تو فقط یک خاطره ای…

باید خیابان طولانی ای باشد تا بشود تمام دلتنگی هایت را قدم بزنی…

اگه می دونستم اون آخرین باریه که همدیگه رو می بینیم، محکم تر بغلت می کردم؛ طولانی تر می بوسیدمت و یه بار دیگه هم بهت می گفتم که چقدر عاشقتم…

وقتی نیستی، خورشید از تابش باز می ماند و جهان تعادلش را از دست می‌دهد...

وقتی نیستی، خورشید از تابش باز می ماند و جهان تعادلش را از دست می‌دهد…

دلتنگم و دیدار تو درمان من است / بی رنگ رخت زمانه زندان من است / بر هیچ تنی مباد و بر هیچ دلی / آنچه از غم هجران تو بر جان من است

حتی اگر تمام روز را با هم بگذرانیم، من تحمل چند ثانیه دوریت را ندارم و دلتنگت می‌شوم…

چقدر نوازش دست های مهربانت خوب است و من چه زود دلم برای همه چیزهای خوب تنگ می شود…

دلم برایت تنگ‌ شده است؛ قدِ یکی از سه نقطه های آخرِ نوشته هایم…

ما که همسایه ی اشکیم ولی با دل تنگ، گر لبی خنده زند یاد شما می افتیم…

کاش هر روز جمعه بود و دلتنگی هایم را گردن غروبش مى انداختم…

در هوای دلتنگی ات از نفس افتاده ام؛ کاش برگردی؛ من عکس هایمان را می آورم، تو آغوشت را؛ باور کن نبودن درد دارد…

زمان نمی گذرد! وقتی در انتظار دیدنش نشسته ای…

دلتنگت هستم؛ از اینجا که ایستاده ام تا آنجا که تو ایستاده اى! از زمین تا خود آسمان…

دلتنگی تنها نصیب من بود، از تمام زیبایی هایت...

دلتنگی تنها نصیب من بود، از تمام زیبایی هایت…

دلتنگی های من به تو رفته اند! آرام می آیند؛ در سینه می نشینند؛ دیگر نمی روند…

وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم! شیشه ها را نمی شکنم! غرورم را نمی شکنم! دلت را نمی شکنم! در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که می رسد، این بغض لعنتی است…

چشمامو می بندم و خیال می کنم اینجایی، ولی وقتی چشمامو باز می کنم و می بینم نیستی، تازه می فهمم که چقدر دلم برات تنگ شده…

فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست؟ من که هر لحظه با تو و دلتنگ توام…

دلتنگی همیشه از ندیدن نیست؛ لحظه های دیدار با همه ی زیبایی، گاه پر از دلتنگی است…

وقتی فکر می کنم که ما چقدر کنار هم عالی بودیم، دلتنگت می شوم…

هر بار که می‌خواهم به سمتـت بیایم، یادم می‌ افتد دلتنـگی هرگز بهانه ی خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست…

دلتنگ که می شوی دیگر انتظار معنا ندارد؛ یک نگاه کمی نامهربان، یک واژه ی کمی دور از انتظار، یک لحظه فاصله، می شکند دیوار فولادی بغضت را…

غبار دلتنگی را از تنت بتکان؛ بلند شو ای دل! اینجا کسی برای تنهاییت، تره ام خورد نمی کند…

پنجشنبه است و به رسم هر پنجشنبه، ثانیه هایمان بوی دلتنگی می دهد؛ چه مهمانان ساکتی هستند رفتگان! نه بدستی ظرفی آلوده می کنند، نه به حرفی دلی را، تنها به فاتحه قانعند…


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *